به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، آزادگاني که با تحملشان سجاد گونه وزينب وار باعث افتخار ميهن عزيزمان شدند ومصداق اسراي کربلا را بار ديگر زنده کردند.
با همبستگي وهمدلي شان رشته کوههاي به هم پيوسته زاگرس را بي نور کردند .
به همين مناسبت گفتگويي با يکي از اين غيور مردان ترتيب داديم تا ذره اي از اين فداکاريهاي آنها را براي شما عزيزان به قلم بکشيم.
1-خودتان را براي خوانندگان عزيز معرفي کنيد.
علي امامي هستم متولد شهر پردنجان از توابع شهرستان فارسان استان چهار محال وبختياري.
2-اسارت شما چه مدت طول کشيد؟
25ماه در اسارت بودم.
3-زمان اسارت در کداميک از اردوگاهها اسير بوديد؟
زماني که اسير شديم ما را 3 روز بدون آب وغذا به يکي از اردوگاههاي عراق بردندوبعد از شکنجه هاي بسيار زيادي که به ما اعمال داشتند ما را به اردوگاه نهروان بردند وحدود يک سال ونيم در اين اردوگاه بسر برديم.
بقيه دوران اسارت را در اردوگاه تکريت واقع در شهر تکريت بوديم در اين اردوگاه شکنجه هاي دردناکي از نظر روحي وتغذيه اي وبهداشتي به اسرا روا داشتند.
گاهي آب را روي اسرا قطع ميکردند ومرتبا با بي رحمانه ترين حالت ممکن اسرا را کتک ميزدند وچيزي که يادم هست کتک خوردن خودم به وسيله لوله باتوم بود.

4-چند خاطره از دوران اسارت براي ما وخوانندگان تعريف کنيد.
خاطره اي که برايتان تعريف ميکنم در يکي از سالها در موقع عيد نوروز ايران بود که اين موضوع را ميخاستند به صورت نمادين به نماينده صليب سرخ گزارش دهند.
براي ما عيد گرفتند وبين بچه ها شيريني پخش کردند در صورتي که در مواقع عادي چنين چيزي ممکن نبود بعد از آن روز مجدد شکنجه هاي خود را شروع کردند.خاطرات ناخوشايند هم داشتيم که مربوط ميشود به شهادت دوستان عزيز.
در اردوگاه تکريت وضعيت غذا وبهداشت آنقدر اسفناک بود که بيشتر اسرا به بيماريهاي عفوني وريوي مبتلا شدند که تعدادي از دوستان نيز به همين خاطر به شهادت رسيدند.